امده نخستین غافله از زائرین کربلا به عزم زیارت اربعین
زیارت ثار ا... جابر ابن عبدا...
گفتا یا حبیبی جابر شود فدایت رسیده خدمتت غلام با وفایت
بهر عرض سلامت امده پیر غلامت
چرا میل سخن با نوکرت نداری لطفی بر غلام پیغمبرت نداری
با من تکلم بنما عقده از دلم بگشا
حسین جان حق داری قطع سخن نمایی زانکه بین تو و سرت گشته جدایی
دارم به دل ارزو با من کنی گفتگو
با ان حالی که بود ان بار غم به دوشش نا گهانی رسید بانگ جرس بگوشش
از راه حزن و ملال کرد از عطیه سوال
عطیه گمانم قافله ای می اید بانگ اه و فغان و ناله ای می اید
ببین انها کیانند چو در اه و فغانند
بگفتا برخیز این شاه عالمین است رهبرکاروان علی ابن الحسین است
خیز ومکن شور و شین که امدند زینبین
ترابی می خواهد مانند این جابرت همچو یک اربعین او هم شود زائرت
بخاطر خدایش تذکره کن عطایش
التماس دعا
شادروان ترابی